خلق را بیدار باید بوداز آب چشم من. وین عجب که آن وقت می گریم که کس بیدار نیست.
دوستان گویند سعدی خیمه بر گارزن. من گلی را دوستدارم که در گار نیست.
نوک مژگانم بر سفیدی روی زرد. قصه ی دل می نویسد حاجت گفتار نیست.
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست. گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست.
درباره این سایت